زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها در کوفه
آورده ام در شهـرتان خاکـستـرم را آیـات بـاقـی مـانـدۀ بــال و پـرم را آورده ام ای کـوچـه های نامـسلـمان مـؤمن ترین فـریادهای حـنجـرم را دیشب مراعات حـسینم را نکـردیـد در کـوفه وا کردیـد پـای مـادرم را من آیه های در حجاب نـور هستـم خالی کنید ای چشم ها دور و برم را نـذر سـر این کـعـبـۀ بــالای نـیـزه درشهرتان خیرات کردم زیورم را من یک نفردر دوتنم اما دو روز است از دست دادم نیـمه ای از پیکرم را یک نیمه ام را روی دست نیزه بردید در محـمـل بی پـرده نـیم دیگرم را اما به تـوحـیـد نگـاهـم روی نـیـزه زیبـاتـر از هر روز دیـدم دلـبرم را |